آیا به راحتی فروشنده مورد نظرتان را پیدا می کنید؟
پیدا کردن یک فروشنده حرفهای در ایران یکی از سختترین کارهای ممکن است. من نمیدانم این همه افراد بیکار در جامعه مدام در حال اعتراض هستند در صورتی که واقعا حاضر نیستند کار کنند. اصلا کشور ما مجموعه تناقضات است! اگر حقوق ثابت میخواهند ما حاضریم حقوق اداره کار را بدهیم، اگر پورسانت که پورسانت بسیار بالایی هم میدهیم. حتی یک نفر هم با شرکت تماس نمیگیرد. واقعا کسب و کار در ایران مسخره است!
جملاتی که در بالا خواندید بیانیه اعتراضی دکتر راینیک در مورد فضای کسب و کار کشور نبود بلکه غرغرها و اعتراضات هر روزه کارآفرینان و صاحبان کسب و کار در ایران است که شما هم یقینا یا شنیدهاید یا خودتان جز افرادی هستید که این گفتمان ورد زبانتان است. درست است؟!
برادرانه از همه خواهش میکنم که این گونه صحبتها را هم کمتر بشنوید و هم کمتر بگویید. پیدا نشدن یا بهتر بگویم پیدا نکردن نیروی کار مناسب مشکل شماست نه فضای کسب و کار کشور! برای این که این شبهه برطرف شود فقط یک روز خود را جای این افرادی که انتظار دارید به سمت فروشندگی در شرکت شما پرواز کنند و برای دستبوسی خدمتان برسند قرار دهید و ببینید چرا این اتفاق نمیافتد.
بعضی وقتها فکر میکنم که این دوستان (اشاره به غرغر کنندهها) انگار در ایران زندگی نمیکنند یا از کرایه راه و اجاره خانه و گرما و ترافیک کلان شهرها بیخبر هستند. به همین خاطر دکتر رابین در لباس مبدل برای استخدام به عنوان فروشنده به یکی از این شرکتها مراجعه نمود، بخشی از این مذاکره را برای شما آوردهام:
• شرایط ما برای استخدام فوقالعاده است. حقوق ثابت اداره کار، بیمه پس از سه ماه، پورسانت ۵ درصدی از فروش. برند ما فوقالعاده است. همه چیز عالیست فقط یک فروشنده لازم داریم. همین!
• همین؟ ببخشید اسم برند شما ؟
• زور پرداز آریا شرق!!
• آها! والا از نظر من اینا که شما می گویید خیلی جذاب نیستند.
• برعکس به نظر ما این شرایط خیلی هم جذاب هستند اما توقعات نیروی کار در ایران زیادی بالا رفته!
• برای کار فروشندگی، در هوای گرم تابستان یا سرمای زمستان، سختیهای ترافیکی، رفت و آمد با وسایل حمل و نقل عمومی یا موتور، مشکلات اقامتی نظیر اجاره و … راهکاری اندیشیدهاید؟ آیا واقعا فکر میکنید اگر به کسی بگوئید۴۰۰ هزار تومان حقوق میدهیم فی الفور میگوید بسم الله! شما خودتان چه میگوئید؟
• عجبا دکتر رابین ما پورسانت میدهیم، مثلا اگر بتوانید روزی اینقدر بفروشید و اینقدر ضربدر اینقدر به علاوه اینقدر میشود چقدر ؟ ببینید خودش ۵ میلیون ماهی میشود، کم است؟ شما را به خدا کم است؟
• ببخشید میشود یکی دیگر از فروشندگانی که در شرکت شما کار میکند و این درآمد را ماهانه دارد به بنده معرفی کنید؟
• ببخشیدا اگر شما میخواهید فروشندگان ما را ملاک قرار دهید که نه نمیتوانید. اینها کار نمیکنند.
• دوست عزیز چرا فکر میکنید من میتوانم شقالقمر کنم؟ من که شما را هم نمیشناسم اصلا نمیدانم شما راست میگویید یا خیر؟!
• ما هم همین دید را نسبت به شما داریم. از کجا معلوم که شما …
نظیر این دیالوگها هم هر روز در حال اتفاق افتادن است. مفهوم پیشنهاد رد نشدنی را که یادتان است. مگر ما نگفتیم پیشنهاد رد نشدنی اگر نداشتید کسب و کارتان را رها کنید! در مورد جذب نیروی کار هم همین طور است. باید به هرکسی که میخواهید پیشنهادی بدهید رد نشدنی باشد تا آنان که گزینههای مناسب همکاری شما هستند را بتوانید انتخاب کنید نه اینکه در این آشفته بازار هر کسی که پا پیش گذاشت را از روی ناچاری بپذیرید و بعد هم مجبور شوید با ناراحتی اخراج کنید!
اما توصیه دکتر راینیک:
برای محصول خود یک پیشنهاد رد نشدنی داشته باشید که فروش محصول شما راحت شود. فروشنده باید آسانساز فروش باشد نه نیروی فروش که فشار دهد! 🙂
برای پرسنل خود پیشنهاد رد نشدنی داشته باشید. به شرایط خود نگاه کنید هر چه در شروع فعالیت هستید، برند ضعیفتری دارید یا تجربیات فروش موفق کمتری دارید، پیشنهاد رد نشدنی محصولتان سختتر است و باید پیشنهاد رد نشدنیتان برای فروشندگان شما جذابتر باشد.
برای فروشندگانی که از آنها انتظار دارید ریسک کنند و وارد سازمان شما شوند دل بسوزانید. شما باید ریسک کنید نه آنها! شما آینده کسب و کارتان را صاحب خواهید شد نه آنها. گزینههای بهتری را انتخاب کنید. از پرداختهای بالاتر نهراسید. یک فروشنده قوی و با انگیزه بهتر از ۵ فروشندهای است که فقط برای اینکه بهانهای برای کار کردن داشته باشند پا به شرکت شما گذاشتهاند.
همزمان برنامه فروش و تلاش جدی و به دور از شوخی را طراحی کنید. شما ریسک پرداخت بالاتر را پذیرفتهاید پس در طراحی برنامه خود جدی باشید و با فروشنده توافق کنید که ظرف بازه آزمایش ملزم است که این برنامه را عملی کند و الا استخدام نخواهد شد. بازه آزمایش را طولانی نکنید که سودای گرفتن همان مقدار حقوق انگیزه شود.
در آخر هم برای سازمان خود برنامه ریزی کنید و به غرغرها و اعتراضات فضای کسب و کار توجه ننمایید.
کسی که میخواهد با عقابها پرواز کند با بوقلمونها پنجه در خاک نمیکشد. ( زیگ زیگلار )
tagged: استخدام بازاریاب, استخدام فروشنده, بازاریابی و فروش, جذب فروشنده حرفه ای, فروش و بازاریابی, فروشنده حرفه ای, کارشناس فروش و بازاریابی, مربیگری فروش و بازاریابی, مشاور بازاریابی و فروش, مشاور فروش و بازاریابی, مشاوره استخدام فروشنده حرفه ای, مشاوره فروش و بازاریابی
19 Comments
I was wondering if you ever considered changing the page
layout of your website? Its very well written; I love what youve got
to say. But maybe you could a little more in the way of content so people could connect with it better.
Youve got an awful lot of text for only having 1 or 2 pictures.
Maybe you could space it out better?